به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر...
برخیزید، دوزخیان زمین!
برخیزید، زنجیریان گرسنگی!
عقل از دهانۀ آتشفشان خویش تندروار میغرد
اینک! فورانِ نهائیست این.
بساط گذشته بروبیم،
به پا خیزید! خیل بردگان، به پا خیزید!
جهان از بنیاد دیگرگون میشود
هیچیم کنون، «همه» گردیم!
رهانندۀ برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهائی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را بر پا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهائی یابد،
خود به کورۀ خویش بردمیم
و آهن را گرما گرم بکوبیم!
کارگران، برزگران
فرقۀ عظیم زحمتکشانیم ما
جهان جز از آن آدمیان نیست
مسکن بیمصرفان جای دیگری است
تا کِی از شیرۀ جان ما بنوشند؟
اما، امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
آفتاب، جاودانه خواهد درخشید.
(سرود بینالملل، اوژن پوتیه، ترجمۀ احمد شاملو)
عکسها: مجموعۀ «کارگر»، کاوه گلستان، تهران، ۱۳۵۵
برخیزید، دوزخیان زمین!
برخیزید، زنجیریان گرسنگی!
عقل از دهانۀ آتشفشان خویش تندروار میغرد
اینک! فورانِ نهائیست این.
بساط گذشته بروبیم،
به پا خیزید! خیل بردگان، به پا خیزید!
جهان از بنیاد دیگرگون میشود
هیچیم کنون، «همه» گردیم!
رهانندۀ برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهائی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را بر پا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهائی یابد،
خود به کورۀ خویش بردمیم
و آهن را گرما گرم بکوبیم!
کارگران، برزگران
فرقۀ عظیم زحمتکشانیم ما
جهان جز از آن آدمیان نیست
مسکن بیمصرفان جای دیگری است
تا کِی از شیرۀ جان ما بنوشند؟
اما، امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
آفتاب، جاودانه خواهد درخشید.
(سرود بینالملل، اوژن پوتیه، ترجمۀ احمد شاملو)
عکسها: مجموعۀ «کارگر»، کاوه گلستان، تهران، ۱۳۵۵
tg-me.com/bidgolpublishing/3689
Create:
Last Update:
Last Update:
به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر...
برخیزید، دوزخیان زمین!
برخیزید، زنجیریان گرسنگی!
عقل از دهانۀ آتشفشان خویش تندروار میغرد
اینک! فورانِ نهائیست این.
بساط گذشته بروبیم،
به پا خیزید! خیل بردگان، به پا خیزید!
جهان از بنیاد دیگرگون میشود
هیچیم کنون، «همه» گردیم!
رهانندۀ برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهائی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را بر پا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهائی یابد،
خود به کورۀ خویش بردمیم
و آهن را گرما گرم بکوبیم!
کارگران، برزگران
فرقۀ عظیم زحمتکشانیم ما
جهان جز از آن آدمیان نیست
مسکن بیمصرفان جای دیگری است
تا کِی از شیرۀ جان ما بنوشند؟
اما، امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
آفتاب، جاودانه خواهد درخشید.
(سرود بینالملل، اوژن پوتیه، ترجمۀ احمد شاملو)
عکسها: مجموعۀ «کارگر»، کاوه گلستان، تهران، ۱۳۵۵
برخیزید، دوزخیان زمین!
برخیزید، زنجیریان گرسنگی!
عقل از دهانۀ آتشفشان خویش تندروار میغرد
اینک! فورانِ نهائیست این.
بساط گذشته بروبیم،
به پا خیزید! خیل بردگان، به پا خیزید!
جهان از بنیاد دیگرگون میشود
هیچیم کنون، «همه» گردیم!
رهانندۀ برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهائی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را بر پا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهائی یابد،
خود به کورۀ خویش بردمیم
و آهن را گرما گرم بکوبیم!
کارگران، برزگران
فرقۀ عظیم زحمتکشانیم ما
جهان جز از آن آدمیان نیست
مسکن بیمصرفان جای دیگری است
تا کِی از شیرۀ جان ما بنوشند؟
اما، امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
آفتاب، جاودانه خواهد درخشید.
(سرود بینالملل، اوژن پوتیه، ترجمۀ احمد شاملو)
عکسها: مجموعۀ «کارگر»، کاوه گلستان، تهران، ۱۳۵۵
BY نشر بیدگل
Share with your friend now:
tg-me.com/bidgolpublishing/3689